محمد نبی رحیمزاده
حضرت آیت الله العظمی محسنی رحمت الله علیه از معدود شخصیتها و علمای جهان اسلام است که هم دستی در سیاست داشت و هم امور علمی و فرهنگی را دغدغهی خاطر خود محسوب میکرد. سیرهی سیاسی و علمی آن عالم سعید و سیاستمدار فقید، دارای نوآوریها و تنوع بسیاری است. شاید در جهان اسلام کمتر شخصیتی به مانند ایشان در عرصهی سیاست، فرهنگ و آموزش به چشم بیاید. بودند و هستند عالمانی که یا به آموزش و نوآوری در عرصهی علم و فرهنگ پرداختهاند و عمر خود را در آن خلاصه کردهاند و یا به سیاست و مدیریت سیاسی مشغول شدهاند و از آموزش و فرهنگ بازماندهاند.
مرحوم آیت الله محسنی رحمت الله علیه از این نظر یک شخصیت خارقالعاده است. او در عین حال که مشغول به سیاستورزی و مدیریت سیاسی بود، از امر آموزش، فرهنگ و تولید باز نماند. در کنار حوزهی سیاست، در حوزهی علم، دست بالایی داشت. سیرهی علمی و آموزشی او گواه این مطلب است.
نوشتهی حاضر قاصر از آن است که به تبیین و توصیف جامع شخصیت والای علمی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و میراث معنوی آن فقید سعید و آیت نیک بپردازد؛ با این حال به معرفی پارهای از حوزههایی که ایشان مبتکر طرح و نظریه جدید بودند میپردازد. با این امید که فتح بابی باشد برای محققان و دانشپژوهان سرزمینمان.
تولید علم
۱. مجتهدی نواندیش
الف. طرح رساله توضیح المسایل سیاسی
عنوان «رسالهی توضیح المسایل» برای همهی متدینان، عنوان آشنایی است. اکثریت قریب به اتفاق مومنان در منزل یا محل کار خود «رسالهی توضیح المسایل» را دارند. مسایلی که روزمره برای مردم پیش میآید، راه کار و جواب آن را از این «توضیح المسایل»ها به دست میآورند. اما آنچه در طول تاریخ اسلام با آن روبرو نبودیم و در دسترس مومنان نبود، «توضیح المسایل سیاسی» است. اینکه مومنان بدانند حکومت چگونه باید باشد؟ قوای آن چه وظایفی دارد؟ آزادیهای مردم چگونه است؟ حکومت در قبال این آزادیها چه وظایفی دارد؟ و … اموری است که تاکنون در جامعهی اسلامی به صورت یکجا که توسط یک دانشمند طراز اول جهان اسلام و متخصص دینشناسی تدوین و ارایه گردیده باشد، در اختیار مردم قرار نداشت.
حضرت آیت الله محسنی رضوان الله تعالی علیه، این نقیصه را در جهان اسلام جبران کرد. اصولاً مرحوم حاج آقا در طول حیات پربار خود، اقدام به اموری کرد که دیگر دانشمندان جهان اسلام از آن غفلت کرده بودند. آن فقید سعید این رساله را در سال ۱۳۹۱ تالیف نمود و در اختیار جامعهی اسلامی افغانستان قرار داد.
ب. طرح فقه پزشکی و مسایل طبی
امروزه «فقه پزشکی» تبدیل به یکی از دغدغههای مجامع علمی و آموزشی گردیده است. هم پزشکان نیازمند این مسایل هستند وهم بیماران. جامعهی علمی و آموزشی نیز سخت نیازمند طرح آن است. رشد حیرتانگیز علم پزشکی در عصر حاضر هر دانشمند و متخصص دینی را با این مساله روبرو کرده است که باید در این زمینه خاص قلمفرسایی و نظریه پردازی نماید. با این حال قبل از ارایهی کتاب وزین و ارزشمند «فقه و مسایل طبی» حضرت آیت الله العظمی محسنی قدسالسره الشریف، کتابی در مجامع علمی و دینی از سوی دانشمندان و متخصصین علوم اسلامی به رشته تحریر در نیامده بود. ایشان با وقوف بر این خلاء علمی، نیاز جامعهی علمی جهان اسلام را با تالیف کتاب گرانسنگ «فقه و مسایل طبی» برطرف ساخت و طرحی نو در محافل آموزشی و علمی جهان اسلام درانداخت.
آن فقید سعید دلیل تالیف کتاب گرانسنگ «فقه و مسایل طبی» را چنین بیان میفرماید: «سازمان اسلامی علوم پزشکی در کویت سمینارهایی برگزار میکند که در آن پزشکان متخصص جدیدترین مسایل پزشکی را مطرح و دانشمندان علوم اسلامی نظراسلام را در قبال آن بیان میکنند». از آنجا که میزبان این سمینارها کشور کویت بود و دانشمندان علوم اسلامی بر اساس مذاهب چهارگانه اهل سنت در آن جمع و نظریهپردازی میکردند، آن فقید سعید را وامیدارد تا نظر فقه جعفری را نیز در قبال مسایل مهم و مطرح در علم پزشکی نوین ارایه نماید.
براین اساس ایشان آستین همت بالا میزند و به تنهایی کار اهل علم و فقه نجف و قم و مشهد را به عنوان واجب فراموش شده یا اهمیت داده نشده به انجام میرساند. کار سترگ حضرت آیت الله محسنی رضوان الله تعالی علیه باعث شد که نظرات فقه جعفری هم در کنار نظرات فقهی مذاهب چهارگانه اهل سنت، مرجعی برای رجوع دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان در مسایل فقهی که مربوط به طب و پزشکی است، گردد. امروزه سوالات عدیدهای فراروی دانشمندان علم پزشکی قرار دارد. سوالاتی همچون «پرورش اعضا، شبیه سازی، رحم اجارهای، آغاز و پایان حیات انسان، بانکهای خون و جنین و …» فراروی دانشمندان متخصص علوم مختلف پزشکی و سایر مسلمانان قرار دارد که نیازمند پاسخ و نظر شریعت اسلامی است.
گوشهای از این مهم را آن فقید سعید با تالیف کتاب ارزشمند و گرانسنگ «فقه و مسایل طبی» انجام داد. ایشان با تالیف این کتاب، طرحی جدید در حوزههای فقهی شیعه درانداخت و فکرها و نظرها را به این سو سوق داد که متخصص در فقه نباید غافل از مسایل روزمره و مبتلابه مسلمانان باشد. نباید اکتفا به مسایل سنتی مطرح در فقه شود که هزار و اندی سال است دربارهی آنها نظریهپردازی میگردد.
ج. طرح مسایل فقهی با سبکی جدید در «حدود الشریعه»؛
طرح جدید و ابتکاری دیگری که مرحوم آیت الله العظمی محسنی قدسالسره الشریف در علم فقه در انداخت، تالیف کتاب شریف «حدود الشریعه» است. با قدرت میتوان مدعی شد که این کتاب، یک ابتکار در تاریخ نگارش متون فقهی در شیعه جعفری است. کاری که قبل از آن «آیت نیک» هیچ یک از فقهای امامیه اقدام به انجام نکرده بودند. از امتیازات کتاب «حدود الشریعه» یکی این است که با حروف الفبا شروع میشود، بر خلاف کتب سنتی فقه که با عنوان «کتاب الطهاره یا …» شروع میگردد. بر این اساس محققان به سادگی میتوانند مشکل علمی خود را با رجوع به این کتاب رفع نمایند. چرا که کافی است موضوع سوال روشن گردد که با کدام حرف از حروف الفبا شروع میگردد. به عنوان مثال، اگر کسی به دنبال پاسخ این سوال است که «حکم مشورت و مشاوره در اسلام چیست»؟ به راحتی میتواند با رجوع به حرف «ش» در این کتاب، پاسخ آنرا بازیابد و مشکل خود را حل نماید. دیگر نیازی به مراجعه به کتابهای قطور فقه نیست.
امتیاز دیگر این کتاب این است که با مراجعه به آن، میتوان مدعی شد که دقیقترین پاسخ را به دست آوردهایم. چرا که مرحوم آیت الله محسنی رضوان الله تعالی علیه در بحث استنباط احکام شرعی و رجوع به روایات بسیار سختگیر بودند. ایشان برخلاف بسیاری از فقهاء به هر حدیثی برای استنباط احکام شرعی تمسک نمیکردند. به احادیثی تمسک میکردند که از نظر «روششناسی حدیث» بتوان مدعی شد که از معصوم صادر شده است. «روششناسی حدیثی» ایشان هم یک روش کاملا سختگیرانه است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.
۲.«حدیث شناسی» صاحب سبک؛
در بین دانشمندان شیعه دو گرایش در حدیث شناسی وجود دارد. میدانیم که یکی از مهمترین منابع استنباط احکام شرعی «سنت» است. «سنت» یعنی گفتار، رفتار و امضا و تایید معصوم. مثلا رسول خدا صلیالله علیه وآله فرمود: «صلونی کما رأیتمونی». نماز را به روشی که مرا در حال خواندن آن میبینید، بخوانید. پر واضح است که روش نماز خواندن در قرآن عظیمالشان نیامده است. اینکه چگونه باید «قرائت، رکوع، سجود و …» را به جا آورد، ما از رسول خدا صلوات الله علیه و آله یاد گرفتهایم. این «رفتار» هم «سنت» است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله و اصحابه، نقل شده که نماز صبح، دو رکعت، نماز ظهرو عصر و عشاء، چهار رکعت و نماز مغرب، سه رکعت است. این را مسلمانان از آن وجود مبارک شنیده و به ما رسیده است که «حدیث و خبر» نام دارد. گاهی نیز یک مسلمانی در حضور معصوم، کاری انجام داده و معصوم نسبت به کار او عکسالعملی نشان نداده است. این «رفتار معصوم» را «تقریر یا امضاء» میگویند.
حال صحبت بر سر این موضوع است که در زمان ما، چگونه میشود به خبر یا رفتار و یا امضا و تایید معصوم باورمند شد و اطمینان حاصل کرد که این خبر یا رفتار و یا تایید و امضا از معصوم صادر شده است. دانشمندان مسلمان برای به باور یاد شده، دو راه و روش را پیمودهاند.
یکی اینکه باید دید این خبر از سوی ناقلانی که میشود به آنان اعتماد کرد، به ما رسیده است یا خیر؟ اگر این خبر از سوی ناقلانی که مورد اعتماد و اطمینان است به ما رسیده، میشود به این سنت عمل کرد و اِلا نمیتوان به آن عمل نمود و حکم شرعی مردم را از آن به دست آورد. در علم «رجالشناسی» این روش به «وثوق سندی» معروف است.
دوم، اینکه لازم نیست تمام توان خود را صرف این امر بنماییم که آیا ناقلان این حدیث قابل اعتماد و اطمینان است؟ بلکه باید دید آیا کسی غیر معصوم میتواند چنین کلامی، رفتاری و یا تاییدی داشته باشد؟ به عبارت دیگر، «معصومشناسی» و «رویه علمای گذشته در عمل کردن بر مبنای این گفتار یا رفتار و یا امضاء» این اطمینان را برای ما حاصل میکند که بدانیم این سنت از معصوم صادر شده یا خیر. به این روش در علم رجالشناسی «وثوق صدوری» گفته میشود.
مرحوم آیت الله العظمی محسنی قدس الله نفسه الزکیه، به روش اول که همان «وثوق سندی» است، عمل میکرد. عمل بر روش «وثوق سندی» آسودهخاطری بیشتری به دنبال دارد. علمای برجستهای بر این روش در استنباط احکام شرعی، طی طریق کردهاند. در گذشته، علامه حلی و شهید ثانی و در زمان حاضر مرحوم آیت الله العظمی خویی و مرحوم آیت الله العظمی محسنی رضوان الله تعالی علیهم.
مرحوم آیت الله العظمی محسنی رحمه الله علیه، بر مبنای روشی که در حدیث شناسی در پیش گرفته بود، سه کتاب مهم به جامعه علمی جهان اسلام عرضه کرد. کتابهایی که هر کدام در نوع بینظیر و اقتدار علمی آن فقید سعید را به اثبات میرساند. آن سه اثر گرانسنگ به شرح زیر است.
بحوث فی علم الرجال؛
«علم رجال» علمی اسلامی است. به این معنا که این علم با این کیفیت خاص و مسایل و موضوعات خاص، در سایر ادیان به وجود نیامده است. گستره وسیع شریعت اسلامی این علم را به وجود آورده است. دانشمندان مسلمان نیازمند این امر بودند که از صحت استناد و ارتباط چیزی که به «سنت» در جامعه اسلامی معروف شده است، به معصوم اطمینان خاطر پیدا کنند و از این بابت آسوده دل گردند.
همین نیاز سبب شد تا علم رجال به وجود آید. کار علم رجال این است که به بررسی ناقلان سنت بپردازد. اینکه آیا این اشخاص قابل اعتماد و اطمینان هستند یا خیر؟ برای این منظور زحمات بیشائبه و توانفرسایی را متقبل شدند و اکنون علم رجال، یکی از علوم بالنده و پرکاربرد در بین علوم اسلامی است. به گونهای که اگر فقیهی اطلاعی از علم رجال نداشته باشد، توانایی استنباط احکام شرعی را نیز نخواهد داشت.
«بحوث فی علم الرجال» یکی از همین آثار گرانسنگ در دامن فرهنگ اسلامی است. مرحوم آیت الله محسنی قدس السره الشریف این کتاب را در ۱۴۳۲ هجری قمری به بازار اندیشه و علوم اسلامی ارایه نمود.آن فقید سعید در این کتاب روشی جدید را بنا گذاشت که مورد توجه موافقان و مخالفان قرار گرفت. روشی که ایشان در کتاب در پیش گرفت، اتکا و اعتماد بر روش «حدیثشناسی بر مبنای وثوق سندی» بود. ایشان به هر راوی و هر حدیثی که منتسب به معصوم باشد، اعتماد نمیکند؛ بلکه به راوی اعتماد میکند که دچار مشکلاتی که در علم رجال برای راوی ذکر شده است، نباشد. به عنوان مثال به قول کسی میتوان اعتماد کرد و بر اساس قول او به استنباط حکمی مبادرت ورزید که این شخص در زمان همان معصومی که از او نقل قول میکند، حضور داشته باشد. شخص بالغی باشد، به دروغگویی متهم نباشد، دارای حافظهای قوی باشد، نه اینکه فراموشکار باشد. کلام معصوم را با گوش خود شنیده باشد و رفتار او را با چشم خود دیده باشد و … اگر روایت کننده سنت، این اوصاف برخوردار باشد، به قول و خبر او میتوان اعتماد کرد و از به دل آسودگی دست یافت.
ممکن است یک روایت تا به دست ما رسیده است، از اشخاص زیادی نقل شده باشد که به آن «سلسلهی روایتکنندگان» گفته میشود. علم رجال میگوید: باید تک تک روایت کنندگان صفاتی را در پیش، گفته شد، دارا باشد و اِلا به این خبر خاص نمیتوان اعتماد کرد و بر اساس آن به استنباط حکم شرعی دست یافت.
مشرعه البحار؛
کتاب «بحار الانوار لجامع الدرر و الاخبار» تالیف علامه محمد باقر مجلسی است که با همکاری شاگرداناش آن را به پایان رساند. دودمان علامهی مجلسی به «جبل عامل لبنان» میرسد. در زمان صفویه عدهی کثیری از علمای شیعه جبل عامل لبنان به اصفهان سفر کردند تا همکار دولت تازه تاسیس شیعه در آن دیار گردند. یکی از خاندانها، خاندان مجلسی است.
بعد از آن علامهی مجلسی به منصب «حاکم شرع» رسید، از امکانات حکومت صفوی برای پیداکردن و احیاء متون حدیثی شیعه اقدام کرد. او به هر جایی که احتمال میداد ممکن اثری و کتابی از شیعه باشد، نماینده میفرستاد تا آن اثر حدیثی به هر نحوی شده است، به دست بیاورد. تلاش و پیگیریهای توانفرسای او باعث شد که بسیاری از متون حدیثی که به شیعه نسبت داده میشد، جمعآوری گردد و در مجموعهی بزرگ «بحار الانوار» گرد آید.
مرحوم مجلسی در طول مدت که به جمعآوری بحار الانوار مشغول بود، فرصت نیافت یا نخواست که روایات صحیح از ناصحیح و صادق از کاذب متمایز گردد. او تمام جهد خود را معطوف به این کرد تا آثاری که به هر نحوی منتسب به شیعه هست را جمعآوری نماید. از دیگر سو، او یکی از بزرگان گروه «اخباری» بود. اخباریان، به سند حدیث توجه نداشتند. هر نوشتهای که منتسب به معصوم میشد، در نظر آنان از اعتبار برخوردار بود و به آن عمل میکردند.
بعدها جریان «اصولی» در فقه و حدیثشناسی شیعه به وجود آمد و اخباریان از اریکه قدرت در مسند فتوا و آموزش علوم شیعی به کناری نهاده شدند. با اینکه بحارالانوار دارای احادیث فقهی بسیاری است؛ اما فقهای امامیه به احادیث مذکور در بحارالانوار مراجعه نمیکنند و از این احادیث برای استنباط احکام شرعی مدد نمیگیرند و یاری نمیجویند.
در تاریخ تقریبا ۴۰۰ ساله بحارالانوار، فرهنگ شیعه شاهد نقد و بازکاوی و ژرفاندیشی نسبت به این کتاب نبوده است. با اینکه این کتاب سترگ و گرانسنگ به مانند هر کتابی دارای نقایصی است. هم از لحاظ متن روایاتی که در آن نقل شده و هم از لحاظ سند روایات.
مرحوم علامهی طباطبایی، مفسر، فقیه، اصولی و فیلسوف شهیر قرن اخیر در دههی چهل هجری شمسی، شروع به تعلیقه نوشتن بر نظرات مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار کرد. اما بزرگان حوزه علمیه قم او را از کار بازداشتند. مرحوم علامهی طباطبایی در جواب گفته بود که امام جعفر صادق(ع) برای من بیشتر از علامهی مجلسی ارزش دارد و راضی نیستم به ایشان برخی نظرات که موافق عقل سلیم نیست، استناد داده شود؛ از ادامه کار باز ماند و بحارالانوار بدون نقد و بررسی محققانه و ژرفاندیشانه باقی ماند. البته مرحوم علامهی طباطبایی فقط به نقد نظرات علمی خود علامهی مجلسی پرداخته بود، نه به نقد سندی و متنی روایات نقل شده در بحارالانوار.
با این حال مرحوم آیت الله العظمی محسنی رضوان الله تعالی علیه، با دیدی انتقادی به خود روایات و پرداخت و به عنوان عالم و متخصص علم حدیث در جغرافیای شیعی، بحارالانوار را مورد نقد عالمانه و ژرفاندیشانه قرار داد. ایشان روایات صحیح بحارالانوار را جدا کرد و در دائرهالمعارفی حدیثی به نام «مشرعه البحار» به چاپ رساند. آن فقید سعید در مقدمهی کتاب ارزشمند و جاودانه «مشرعه البحار» میگوید:« یکی از مشکلات مزمن بحارالانوار، اعتماد بزرگان و اهل علم به روایاتی در این کتاب است که راویان آن روایات از نظر علم حدیث و رجال، یا ضعیفاند و یا دروغگو و یا غالی. با این که برخی از اصحاب حدیث شناس میدانند که بحار از این جهت در رنج است، با این حال جرأت به خود نمیدهند تا روایات سره و حقیقی را از ناسره و جعلی، متمایز نمایند. این روش در طول این چهار قرن به گونهای اسفناک در جامعهی شیعی ریشه دوانده که امروز بسیاری از خطباء و اهل منبر و خطابه و نیز مولفین، بدون توجه به صحت و سقم روایات بحارالانوار، به نقل از آن میپردازند و آن را به معصومین نسبت میدهند که در واقع وهن معصوم است».
آن “آیت نیک” از اینکه حوزههای علمیه نسبت به تهذیب و تدقیق این کتاب سترگ زحمتی به خود نمیدهند، شکوه میکند و برای خود این رسالت را تعریف میکند که بحارالانوار را مورد نقد دقیق قرار دهد و روایات درست را از نادرست متمایز کند تا مردم و اهل علم عقیده درست شیعی که مورد نظر معصومین علیهم السلام بود، را به دست آورند.
برای تحقق همین منظور، کتاب جاویدان «مشرعه البحار» توسط ایشان نگاشته میشود و به مجامع علمی و دینی جهان اسلام عرضه میگردد.
معجم الاحادیث المعتبره؛
معجم الاحادیث المعتبره، یک انقلاب در تاریخ حدیثنگاری شیعه هست. گرچه شیعیان در نگارش حدیث به اهل سنت پرکار نبودهاند؛ اما دایره المعارفهای منحصر به فردی در فرهنگ و تاریخ اسلام از خود بر جای نهادهاند. کتب اربعهی حدیثی و معاجم حدیثی مرحوم حرعاملی و ملا محمد باقر مجلسی و نیز فیض کاشانی در تاریخ تشیع از درخشندگی خاصی برخوردار است. با این حال آنچه در این میان جایش به شدت خالی بود و مراکز علمی و دینی شیعه از آن رنج میبرد، نبود آثاری بود که بتوان بر اساس آن به سنت صحیح و معتبر در زمان امروزی دست یافت. کتب اربعه حدیثی شیعه از جایگاهی بس والا و ارجمند برخوردارند. نزدیکترین آثار ناظر به عصر حضور معصوم هستند؛ اما وجود برخی روایات ضعیف در آنها، محققان علوم حدیث شیعه را آزار میداد. به همین منظور مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، کتاب سترگ «جامع احادیث الشیعه» را تدوین کرد تا منبع استنباط احکام گردد. این کتاب ارجمند گرچه نسبت به کتب پیشینیان نسبت به درج احادیث صحیح توجه خاصی را مبذول کرده بود؛ اما باز در آن برخی روایات که ضعیف باشند، وجود داشت.
نیاز شدید به جمع و ترتیب روایات صحیح از بین متون حدیثی شیعه و ارایه آن به مراکز دینی و آموزشی، مرحوم آیت الله العظمی محسنی رضوان الله تعالی علیه را واداشت تا این «واجب فراموششده» را به تنهایی انجام دهد و تکلیف را از دوش حوزههای علمیه ساقط نماید. وقتی این کتاب گرانسنگ به حوزههای علمیه و مجامع علمی معرفی گردید، تقدیر همه بزرگان اهل علم را به همراه داشت.
۳. نظریهپرداز اخوت اسلامی
تقریب المذاهب؛
اندیشهی «تقریب بین مذاهب اسلامی» از آرزوهای تاریخی علمای اسلام در اطراف و اکناف جغرافیای اسلامی است. گرچه در پهنای تاریخ اسلام برخی از علما نیز بودهاند که بر طبل تفرقه مذهبی کوبیدهاند؛ اما گفتمان غالب در گستره وسیع جغرافیای اسلام، مدارا و رفق و مهربانی و مهرورزی مذاهب گوناگون باهم بوده است. با این حال، عدم شناخت مذاهب از احوال و آثار یکدیگر باعث گردیده است که در طول تاریخ برخی تصورات ناروا و اتهاماتی را نسبت به هم روا دارند که هیچ نشانی از حقیقت ندارند.
هدف اصلی تقریب بین مذاهب اسلامی این بود که مذاهب گوناگون فقهی، کلامی، تفسیری و حدیثی نسبت به هم شناخت حاصل نمایند. اگر در روش شناخت اسلام مشکلی وجود دارد، آن روش را اصلاح و مسلمانان بتوانند در عین اعتقاد به مذهب و راه و روش فقهی، کلامی، تفسیری و حدیثی خود، به مذهب فقهی، کلامی، تفسیری و حدیثی معتقدان به دیگر مذاهب اسلامی احترام بگذارند. بذرهای این آرزوی دیرین به وسیله سیدجمالالدین افغانی در قلوب مسلمانان نهاده شد. با وفات سیدجمال، شاگرد برجسته او، محمد عبده، این راه را در پیش گرفت. در اوایل قرن حاضر هجری شمسی، محمدتقی قمی در سال ۱۳۶۰ق (تقریبا ۱۳۲۰ش) به همراه عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت و برخی دیگر از عالمان دانشگاه الأزهر، دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه را تأسیس نمود. مبنای تقریب بر این امر استوار بود که باید مسلمانان مذاهب فقهی پنجگانه نسبت به هم شناخت پیدا نمایند. به همین منظور علامه شیخ محمود شلتوت رضوان الله تعالی علیه، مذهب فقهی جعفری را نیز یکی از مذاهب رسمی اعلام کرد. این سیره حسنه تاکنون به قوت و اقتدار در مجامع اسلامی پیگیری میگردد.
اخوت اسلامی
مرحوم آیت الله محسنی قدس السره الشریف؛ یک گام فراتر در وادی نهاد. ایشان با طرح «نظریه اخوت اسلامی» در واقع مسلمانان را برادر هم خواند. مبنای نظریه اخوت اسلامی در واقع نشات از کلام الله مجید میگیرد. خداوند سبحان در سوره مبارکه حجرات، مومنین را «برادر» یکدیگر خطاب میکند میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ». در گفتمان قرآنی، مومنین برادر هم هستند. این انتظار که برادران، هیچگونه اختلافی با هم نباید داشته باشند، انتظاری خلاف واقع و عقل سلیم انسانی است. هر شخص برای خود علایق و سلایق خاصی دارد. برادران نیز همین طورند؛ اما این امر نباید باعث درگیری و تنش بین برادران گردد. قرآن کریم با «برادر خواندن مومنین» به ما گوشزد میکند که اختلاف در خواستها و عقیدهها نباید موجب بروز اختلافاتی گردد که اساس نظام خانوادگی را منهدم کند. آنچه مهم است، حفظ نظام خانواده است و همه باید برای حفظ آن کوشا باشند. اسلام، نظام حیات بخش تمام مسلمانان است. تمام مسلمانان در این نظام حضور دارند. هر مسلمانی ممکن است به حسب اندیشه و برداشت خود، اسلام را بفهمد. تا هنگامی که فهم او از اسلام مبتنی بر کتاب و سنت و عقل سلیم انسانی است، این فهم باید به رسمیت شناخته شود. چرا که اختلاف فهمها در اسلام به رسمیت شناخته شده است.
از نظر آن “آیت نیک” «معنای اتحاد این نیست که هیچ اختلاف فکری در میان دستهجات و افراد وجود نداشته باشد. ما نباید به این وسوسه مبتلا شویم که تمام اختلافات فکری پیروان دین اسلام را از میان برداریم که این کار، غیر ممکن است … معنای اتحاد این است که اولاً، اختلاف نظرها بطور صحیح، مشخص شود و موارد متفق علیها که همه مسلمانان آن را قبول دارند، معرفی گردد … ثانیاً، در موارد مشترک و متفق علیه، همکاری صورت گیرد و در امور اختلافی هر طرف به اعتقادات طرف دیگر احترام قایل باشند و حداقل توهین نکنند».
مبنای دیگر این نظریه، سنت است. امام بخاری در صحیح خود نقل میکند که «اذا حکم الحاکم فاجتهد ثم اصاب فله اجران و اذا حکم فاجتهد ثم اخطا فله اجر». «هر کس اجتهاد در دین میکند، اگر نظرش به واقع رسید، دو اجر دارد و اگر به خطا رفت، یک مزد به او داده میشود». بنابراین نباید برخلاف کتاب و سنت، برادران را به جان هم بیاندازیم. آن فقید سعید بنیان استحکام و ثبات «اخوت اسلامی» را در مجامع علمی و دینی و علمای جهان اسلام میدانست و میگفت: «اگر در هر شهر و مراکز ولایات، انجمنی به نام انجمن «اخوت اسلامی» تشکیل گردد، برای حسن تفاهم و برادری و همکاری و ازاله بدبینیهای موهوم و خیالات باطل و موهون شیعه و سنی عمل کنند، بسیار مبارک و نافع خواهد بود».
آیت الله محسنی رضوان الله تعالی علیه، اندیشه و نظریه اخوت را در بین کتابها نگذاشت؛ بلکه آن را در میدان عمل پیاده کرد. آن آیت نیک، شورای اخوت اسلامی را به مرکزیت کابل تشکیل داد و در بسیاری از ولایات و ولسوالیها نمایندگی آن را ایجاد کرد. این شورا تاکنون با قدرت و جدیت زاید الوصفی به کار اخوتی خود مشغول است. علمای شیعه در کنار علمای اهل سنت هر هفته دور هم و برادروار جمع میشوند و مسایل مهم کشوری را به شور ومشورت مینشینند و راهحل برای معضلاتی که برخی اوقات به وجود میآید، ارایه میدهند. شورای اخوت اسلامی در افغانستان، دارای تجربهای (۲۰) ساله هست. تجربهای که در هیچ یک از بلاد مسلمین تاکنون به وقوع نپیوسته است.
نواندیشی و نوآوری در حوزه حقوق
۱. حکومت و دموکراسی
نظر مرحوم آیت الله محسنی رحمه الله علیه دربارهی رییس دستگاه دولت این است که کسی سکان حکومت را به دست گیرد که دارای اجتهاد باشد؛ اما پرواضح است که در حکومتهای امروزی این امر اگر ناممکن نباشد، احتمال عدم وقوع آن بسیار زیاد است. براین اساس اجتهاد برای حاکم اسلامی، معتبر نیست. آنچه از اهمیت برخوردار است، حفظ نظام اسلامی است و «به هر حال باید شریعت اسلام را حفظ نمود». امر دیگری که در نظام اسلامی از اهمیت برخوردار است، شکل آن است. آیا اسلام، دموکراسی را که گفتمان غالب سیاسی در جهان است، میپذیرد و روی خوش به آن نشان میدهد یا در صدد نفی و طرد آن است؟
در نظر آیت الله محسنی رضوان الله تعالی علیه، اسلام نه تنها دموکراسی را نفی نمیکند؛ که «دموکراسی در اسلام به بهترین وجه موجود است». نهایت چیزی در اینجا مطرح و محل نزاع هست، وضع قوانین است. در این زمینه آن سعید فقید بین دو نوع قانون فرق مینهد. یکی، قوانینی وضع آن که اختصاص به خدای سبحان دارد. این قوانین، همان قوانین جاودانه و ثابت الهی است که قابل تغییر به وسیله مردم نیست و دیگری، قوانینی است که نیاز روزمره زندگی مردم است که «مردم یا نمایندگان آنان میتوانند قوانینی که مخالف دستورات اسلامی نباشد را وضع کنند».
۲. آزادیهای عمومی؛
“آیت نیک”، نسبت به آزادیهای عمومی، نظری بسیار روشن دارد. از نظر ایشان ملتها باید از آزادیهای ذیل بهرهباشند:
«آزادی بیان، سخنرانیها؛
آزادی قلم، اعلامیه، تالیف کتاب؛
آزادی مطبوعات؛
مظاهرات؛
اعتصابها؛
تشکیل احزاب سیاسی؛
انجمنهایمختلف؛
فعالیتهای فرهنگی؛ ایجاد مدارس علمی و آموزشی؛
کار و شغل؛
سکونت و رهایش؛
رفت و آمد به خارج از کشور؛
قبول و رد تابعیت یک کشور؛
عقیده و اندیشه».
آن فقید سعید در ادامه میگوید: «یک اصل عقلایی و اولی است که شارع مقدس اسلام آن را امضا نموده است و بنابراین تمام انواع آزادیهای گذشته محترم است». البته این آزادیها مشروع است اگر مزاحم دیگران نباشد.
حقوق زنان؛
بنابر نظر آیت الله محسنی قدسالسره الشریف، «زنان بر بسیاری از کارهای خود استقلال دارند و حتی شوهران حق مداخله را ندارند. زن میتواند بخرد، بفروشد، اجاره دهد، تجارت کند، وکیل بگیرد، درس بخواند، تداوی و مریضداری کند». به عقیدهی ایشان «همهی تکالیف شرعی که در قرآن و سنت متوجه مرد است، متوجه زنان نیز هست. بنابراین اختصاص مردها به حکمی که شامل زنها نباشد، محتاج به دلیل و قرینه است».
بر این اساس «اگر زن جامع الشرایطی برای ادارهی حکومت اسلامی پیدا شد، دلیل قاطعی بر عدم استحقاق این مقام برای او در شریعت وجود ندارد و روایات ضعیف را نمیتوان مدرک قرار داد».
ختامه مسک
آنچه گفته آمد، بخشی از میراث معنوی آیت نیک حضرت آیت الله العظمی محسنی رضوان الله تعالی علیه بود. تفصیل آن از حوصله این نوشتار خارج است. نویسنده این امید و آرزو دارد که خدای سبحان به توفیق دهد تا بتواند آن گونه که شایسته و بایسته شخصیت علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آیت نیک است را در مجالی دیگر بنگارد.
بعون الله تعالی.